روز: شهریور ۲۷, ۱۴۰۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت ۳

        _مامان…..من یه تار موی سفید تو رو به کل اِهِن و تولوپ اون جماعت نمیدم که از ترس اینکه نکنه ثروتشون کم بشه و آبروشون بره که پسرشون یه زندگی پنهانی داشته حتی به عروس و نوه شون یه سقف بالاسر ندادن که گیر منوچهر نیوفتیم   بغلش کردم و گونشو محکم بوسیدم   _الانم الکی

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت ۳۱۳

            _ خب…چیزی خواستی بهم زنگ بزن، تو هم اگه میری پاشو برسونمت…یا بمون پیشش تا برگردم، اومدنی میگم وحید هم بیاد با هم برگردین!   کیمیا پیشنهادش را قبول کرد:   _ باشه پس داداش ماشین منو ببر، بذار بمونه…با ماشین وحید با هم بیاید، دیگه مجبور نشم شب رانندگی کنم!   سوییچ را

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت ۳۰

    توصیف حسی که داشتم با کلمات ممکن نبود اما چیزی شبیه به جان دادن را تجربه میکردم.   عامر در سکوت تکانی خورد و صندلی کنار تخت را جا به جا کرد. صندلی را کنار دیوار گذاشت و بعد از نشستن، سرش را به دیوار تکیه زد.   همه ی حرکاتش را از گوشه ی چشم و به

ادامه مطلب ...
دانلود رمان سرمای دلچسب

دانلود رمان سرمای دلچسب به صورت pdf کامل از زینب احمدی

    خلاصه رمان سرمای دلچسب :   نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت از شب از ماشینش بیرون بره و اگه کاری انجام

ادامه مطلب ...