29 مهر 1403 - رمان دونی

روز: 29 مهر 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان هامین

رمان هامین پارت 172

      یه لحظه گیج بهش نگاه کردم.   اما با فشار انگشت‌هاش روی مچ دستم به خودم اومدم.   یه جوری محکم فشار می‌داد که حس کردم قصد شکوندن دستمو داره.   سعی کردم مچمو آزاد کنم و همزمان جوابشو هم دادم.   _ یکم قدم زدم.   نه تنها موفق به جدا کردن دستم نشدم که حتی

ادامه مطلب ...
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 15

      هرچند به من ربطی نداره برگشتم اتاق درسته از دست مامان حسابی کفری بودم وباهاش دعوا کردم ولی با شنیدن صداش حالم بهتر شده بود و تازه به اتاق بزرگی که بهم دادن دقت کردم     یه میز آرایش خوشگل ،ست تخت یه دست مبل راحتی هم رنگ پرده پایین اتاق نزدیک به بالکن که با

ادامه مطلب ...
سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 71

    زهرخندی روی لبهایم می نشیند…   لرز تن و دستانم هم از کنترلم خارج میشود…   باید یکی مغز نداشته ام را باز میکرد   این احساسات مزخرفی که تازگی‌ها داشتم را درمی آورد و حواله سطل آشغال میکرد …   من احمق بودم که حرف های او را جدی میگرفتم ..   که فکر میکردم واقعا اگر

ادامه مطلب ...