8 آبان 1403 - رمان دونی

روز: 8 آبان 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 337

            نفس عمیقی کشید، کیمیا ریز خندید و خودش هم گفت:   _ هیچی…دکتر…چیز، دکتر گفت ممکنه زودتر شروع شه دردت، یا…بخواد زودتر بیاد، یعنی…بچه زودتر بیاد، خب…ترسیدم دردت بگیره نگی!   ابرو بالا دادم:   _ چرا دردم بگیره و نگم؟   لحظه‌ای عصبی نگاهم کرد، اما بعد نفس عمیقی کشید:   _ چون…خب

ادامه مطلب ...
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 20

      _بیا مامانش اینم پسر کاکل زریت     انقدر زایمانم طولانی و سخت شد که آخر دکتر میخواست بی هوشم کنه برای سزارین ولی فنچم دیگه لجبازی رو گذاشت کنار و به دنیا اومد     تازه به هوش اومدم هنوزم تمام تنم کوفته اس اما اشتیاقم برای دیدن بخشی از وجودم چیزی بود که اون دردا

ادامه مطلب ...
رمان هامین

رمان هامین پارت 173

    چند ثانیه بعد که ترسم از افتادن از بین رفت بازومو از دستش بیرون کشیدم.   بدون اینکه سمتش برگردم با قدم‌هایی که نسبت به قبل محتاط‌تر شده بودن حرکت کردم.   اقا محسن ماشینو دم پارکینگ آماده کرده بود.   منتظر نموندم که پیاده شه و درو باز کردم و سوار شدم.   چند ثانیه بعد هم

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 179

      〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 راوی:   امید برخلاف سوالی که آلاله از  او پرسیده بود، جواب دیگری می‌دهد:   – وقتی باهم دیدمشون باورم نمی‌شد. حتی وقتی از اون پرسیدم چرا این کار رو کرده و جواب داد که شهیاد رو بیشتر دوست داره، بازم باورم نمی‌شد.   وقتی رهام زمین و زمان و فحش می داد و بهم می‌گفت

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 68

        نگاهش تیره و ترسناک شد. -نمی خوای بفهمی و همه چیز رو به بازی گرفتی رستا…!     داغ کردم. -نه برعکس تو نمی خوای بفهمی که من مقصر نیستم و اون مرد….   امیر دست روی دهانم گذاشت… -هیش… من نه تنها گردن اون مرد بلکه گردن هرکسی که بخواد چپ نگاه زنم بکنه رو

ادامه مطلب ...