رمان شاه خشت پارت 115
مرا خیرهخیره نگاه کرد و سیبیلهای نداشتهاش را جوید. چند هفته بعد، از ماجرا خبردار شد. دلخوری مهمی نبود، سر و ته قضیه را با این بهانه که؛«چیز مهمی نبود که بخوام بگم.» هم آوردم. واقعاً چرا گاهی پریناز کوچک درونم بیفکر میشود را خودم هم نمیفهمم. ماهی چهار ماهه بود و تازگی