18 آبان 1403 - رمان دونی

روز: 18 آبان 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان سال بد

رمان سال بد پارت 103

        نفس لرزانی کشیدم :   – من … من نمی دونستم !   – باور کن آیدا … باور کن هنوز تو و شهاب نمی دونید با کی طرفید ! من روز اول به شهاب گفتم کاری نکنه که پر شاهید به پرش گیر کنه ! بهش گفتم حالا که جونش رو بخشید … بزنه بره

ادامه مطلب ...
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 200

      حامی رانندگی و جاده را از یاد برد و بدون پلک زدن خیره اش شد. دخترکش را بابت یک حسادت بچگانه رها کرده بود.   با بوق کشیده ی ماشینی به خود آمده و به سرعت فرمان را چرخاند. فحشی نثار راننده کرده و باز هم حواسش را به سراب داد.   _ دورت شلوغ بود، فکر

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 342

            دستانش را جلو برد، داشت جان میداد برای یک لحظه لمس کردنش:   _ بدش…کیمیا!   کیمیا لبخند زنان، نوزاد لطیف و کوچک را به دستش داد، با احتیاط نگهش داشت، تمام ساعد و بازوهایش را حفاظ کودکش کرد، چانه‌اش از دیدن آن ظرافت لرزید، شباهت آن لب‌های قلوه‌ای به لب های حورا آشکار

ادامه مطلب ...