22 آبان 1403 - رمان دونی

روز: 22 آبان 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان دچار پارت ۶

سومین جمعه‌ای که به خانه‌اش رفتم یک ساعت زودتر از ساعت همیشگی رسیدم و زری خانم آیفون را برایم زد. وارد که شدم از دیدن عماد درون استخر که با سرعت، حرکت پروانه شنا می‌کرد ماتم برد. پوست سبزه و خیسش زیر نور آفتاب می‌درخشید. نفهمیدم برگردم، چشمهایم را ببندم یا داخل خانه بروم. اواخر تابستان بود و من قبلا

ادامه مطلب ...
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 67

        به هر سختی که بود خوابش برد ولی دعا می‌کرد ای کاش نمی‌خوابید! ای کاش…   ***     – محمد چرا اینطوری می‌کنی با من آخه؟! بابا نمیگی دق می‌کنم من الان نزدیک شش ماهه همین جوری داری بام رفتار می‌کنی… نه حرفی بام می‌زنی نه هیچی! هیچ ارتباطی نداری بام لعنتی؟! چرا اینطوری می‌کنی؟!

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 74

        هر دو سمت امیریل چرخیدیم ولی من سریع نگاه گرفتم و مشغول جمع کردن بشقاب شدم اما صدای عمه و سنگینی نگاه امیر را حس می کردم.   -چیکار دخترم کردی که ازت شاکیه…؟!   چشمان متعجب امیر را می توانستم تصور کنم حتی ابرویی که بالا انداخته است… -والا خودمم می خوام بدونم چیکار کردم….؟!

ادامه مطلب ...
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 201

    به محض اینکه وارد مطب شدند، سراب مقابل سرویس بهداشتی ایستاده و حامی را به سمت میز منشی هدایت کرد.   _ تا نوبت میگیری من یه دستشویی میرم.   حامی که نمیدانست چه در سرش می‌گذرد، با لبخند سر تکان داده و از او دور و دورتر شد.   یک لحظه از ذهن سراب گذشت که شاید

ادامه مطلب ...

دانلود رمان تو را با گریه بخشیدم به صورت pdf کامل از سید بهشاد زهرایی

        خلاصه رمان:   داستان دختری به نام نیوشا ک عاشق پدرش است اما یکباره متوجه میشود اسمش از معشوقه قبلی پدرش گرفته شده ، پدری ک هیچوقت نتوانست عشقش را فراموش کند و نیوشا وقتی درک میکند ک خودش دچار عشق ممنوعه‌ای میشود ….    

ادامه مطلب ...