27 آبان 1403 - رمان دونی

روز: 27 آبان 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 57

    فین فین کردن های پشت سر همم بالاخره اعصابش را به هم ریخت. دستمالی را به بینی ام فشرد و هر چه زور داشت سرم خالی کرد.   _ یه قطره دیگه اشک بریزی من میدونم و تو، یه ساعته یه بند عر میزنی!   با لبهایی آویزان بیشتر گوشه ی مبل فرو رفتم که او هم نزدیک

ادامه مطلب ...

رمان دچار پارت ۱۲

_یادته یه بار بهت گفتم همه آدما با یه خاصیتی به این دنیا میان؟ تو آرامش‌بخشی. شایدم شفابخش   با لبخند محوی نگاهش می‌کنم. دستم را از گونه‌اش پایین آورده و آرام روی شکمش می‌گذارد. چشمهایش را می‌بندد و آرام است. با دست دیگرم زیرپوشش را کمی بلند می‌کنم تا چیزی را که حدس زدم ببینم. بله شکمش هم کبود

ادامه مطلب ...
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 27

      یه آه پرافسوس کشید و با یه لبخند تلخ و چشمای غمگین زل زد بهم   _نه هر دختری…..     فکر کنم شیدا رو میگه پس درست فهمیده بودم شب مهمونی فهمیدم باهاش مثل بقیه رفتار نمیکنه     _دختر خالتو دوست داری مگه نه؟   جا خوردنش خیلی واضح بود ولی خودشو زد به اون

ادامه مطلب ...
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 202

    همچون روحی سرگردان کوچه خیابان های شهر را زیر پا گذاشت. آنقدر راه رفته بود که کف پاهایش میسوخت.   تاریکی روی تمام شهر سایه انداخته بود که با خستگی روی صندلی ایستگاه اتوبوس نشست.   حدس میزد آدمهای راغب دورادور زیر نظرشان داشته باشند و فکر میکرد اگر تنها باشد، شاید سراغش بیایند.   اما بیشتر از

ادامه مطلب ...
رمان هامین

رمان هامین پارت 175

      عقب کشید و دوباره فاصله رو رعایت کرد.   حس بدی که برای چند ثانیه گرفته بودم از بین رفت.   _ نظرت چیه؟   دوباره به صفحه‌‌ی لپ تاپ نگاه کردم.   _ مناسب نیست.   ابروشو بالا انداخت و موهای بلندشو پشت گوشش فرستاد.   _ چرا؟   _ دست‌هاش مناسب نیست.   _ دست‌هاش؟

ادامه مطلب ...

دانلود رمان راز شبانه به صورت pdf کامل از ساناز لرکی

      خلاصه رمان :   شبانه دختری است که عاشق عکاسی ست اما برادرش شدیدا با این قضیه مخالف است. بدون اطلاع خانواده برای یک مصاحبه میرود و در مسیر برگشت تصادف میکند در آمبولانس متوجه میشود هیچ چیز تصادفی نیست و سرنشینان ماشین و حتی مرد مرموزی که به ظاهر عابر بوده و سوار ماشین شده هم

ادامه مطلب ...