5 آذر 1403 - رمان دونی

روز: 5 آذر 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان هامین

رمان هامین پارت 176

      با گرفتن بازوم و دور کمرم منو یه گوشه که کمتر توی دیده کشید و پشتمو به دیوار تکیه داد.   روبه روم ایستاد و کمرمو نگه داشت.   _ ترسیدی؟   نفس عمیقی کشیدم.   _ مشخص نیست‌؟   _ متأسفم نمی‌خواستم بترسونمت.   به چشمام زل زد و بعد پیشونیشو به پیشونیم تکیه داد.  

ادامه مطلب ...
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 312

        یزدان پلک بست ……………. دلهره و التهاب در صدای گندم چیزی نبود که گوش های تیز و حساس او قادر به تشخیصش نباشد .       ـ تو کنارم باشی تمام دردام یه ذره یه ذره آروم می گیره . حالا به چیزی فکر نکن و فقط بخواب ………… صبح که بیدارشی ، من همینجوری

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 351

            از آسانسور خارج شدیم، جلوتر رفتم و او نیاز کوچکمان را حمل میکرد. همزمان نایلون غذاها را به دست داشت. ساک وسایل نیاز را زمین گذاشتم و کلید خانه را از کیفم بیرون آوردم:   _ وقتی میخوابه کل وجودش میشه آرامش…   خطاب به نیاز میگفت و من شنیدم، بی حرف در را

ادامه مطلب ...