رمان آووکادو پارت 183
بعد از پوشیدن لباسهایم، در اتاق را آهسته باز میکنم. صدای جر و بحث امید و رهام را میشنوم. شهیاد چه آدم پست و تنفر آمیزی به نظر میرسید. در راس دید من نبودند، اما سوالی که رهام میپرسد و جوابی که امید میدهد، باعث میشود گوش هایم تیز شوند و سر و پا