رمان جزر و مد پارت 43
_حقیقتش گفتم شما فقط آمار پدرتو میخوای بقیه ش به ما ربطی نداره…..اینارم اون کامی دهن لق یه بند ردیف کرد منم به شما گفتم _یعنی الان نمیدونی کجان؟ _نه دیگه….. _شماره ی اون پسرورو برام بفرست….. _چشم آقا….. گوشی و قطع کرد و فکرم رفت دنبال اونا خوبه نذاشتم دختره