روز: 2 دی 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 364

            _ میخوای بگی هیچوقت نمیبخشیش؟   سینه‌ام را به داخل لباس برگرداندم و نیاز را روی تخت میان دو بالش خواباندم. چهار دست و پا راه رفتنش اختیار اینکه ازاد بگذارمش را از من میگرفت.   _ بحث بخشش نیست کیمیا، ببخشمش هم…نمیتونم با اون خاطرات کنارش زندگی کنم!   _ مگه تلاش کردی؟

ادامه مطلب ...