10 دی 1403 - رمان دونی

روز: 10 دی 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

دانلود رمان طاعون زده به صورت pdf کامل از آوا موسوی

        خلاصه رمان :   طاعون زده روایتگر دختریه مثل همه دخترای دیگه. با یه زندگی آروم و بی دغدغه و رویاهای صورتی کوچیک و بزرگ. تا حالا اسم طاعون به گوشتون خورده؟ طاعون یه بیماریه. و حالا طاعون افتاده به جون تک تک اون آرزوها. داستان ما درباره دختریه که مجبور میشه آرزوهای طاعون گرفته اش

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 94

        امیر خنده اش گرفته بود ولی به سختی خودش را کنترل کرد. یک دستش را به کمر و انگشت شست دست دیگرش را گوشه پیشانی اش گذاشت.     حرص خوردن رستا را دوست داشت. دوست داشت خودش هم کمی سر به سرش بگذارد. آمده بود حرف بزند ولی کارها خود به خود، خودش جور شد

ادامه مطلب ...

دانلود رمان میرا به صورت pdf کامل از زهرا

      خلاصه رمان : “اسم طرف رو تریلی نمی کشه” قطعا اینو شنیدید ،داریوشِ سلطانی؛اسمشو تریلی نمی کشید حقیقتا اما من چی کار کردم؟ تریلی رو چپ کردم.😔😂 اوه صبر کنید….این تمومِ فاجعه نیست”جلویِ قاضی و ملق بازی؟” من،آمینِ رزاقی؛جلویِ داریوش سلطانی،قاضیِ معروف شهر نه تنها ملق می زدم،بلکه چنان لنگم به هواهایی جلوش اجرا کردم که بند

ادامه مطلب ...
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 47

      شماره رو گرفتم   یه بوق دوتا بوق تا جواب داد   _سلاااام ریحانه خانم چه عجب یاد ما کردی   _سلام…..   _صدات چرا اینطوریه؟   _چطوری؟   _گرفته‌‌‌‌‌…..گریه کردی؟   اینم که فهمید آب دهنمو قورت دادم   _هیچی….دلم برای مامان و بچه ها تنگ شده همین….   _اینقدر خودتو اذیت نکن….مگه نگفتی میخوان بیان؟

ادامه مطلب ...
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 47

      تا حالا اینجوری ندیده بودمش   _حالا صبر کن ببین چه بلایی سرش میارم…..وکیل داری؟؟   _وکیل برای چی؟   _باید ازش شکایت کنی تا قرون آخر حقتو بگیری…….     دستشو کشید رو سرش   _تُف به اون بی غیرت…..تو رو آواره ی زندان کرده هان؟؟ح…..   چند تا فحش آبدار دیگه داد   _وکیل……ندارم  

ادامه مطلب ...