19 دی 1403 - رمان دونی

روز: 19 دی 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 315

          باید می فهمید آنها در چه حد می دانند و چه اطلاعاتی از فرد دیشبی در چنته دارند …………… باید می فهمید که اصلاً ظن شان به کسی رفته یا نه .       ـ نه ، همه چیز همونطوری که برنامه ریزی شده بود ، خوب پیش رفت …………… البته اگر اون معین

ادامه مطلب ...
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 52

    وایسادم سرجام   یه جوری محکم قدم برمیداشت انگار پاشنه بلند پوشیده بود   روبه روم رسید   _اونوقت با این چشمای قرمز و صورت آویزونت میخوای چه بهانه ای براش بیاری؟؟   فکری که تو سرم چیده بودم و براش گفتم از کمک یلدا و عالیه خانم….   _اونوقت اگه طاقت نیاورد و اومد سروقتت چی؟  

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 185

        چهارسال بعد: 〰〰〰〰〰〰〰〰〰   امید: من دوستت دارم، چطور نمی‌تونی دوست داشتن منو باور کنی!؟   دخترک چشمانش را ریز می‌کند و بغض نمادین را کنج گلویش می‌نشاند. با صدایی گرفته، لب می‌زند: – چطور باورت کنم وقتی رفتی با اون دختره!؟   – کات!   صدای کارگردان باعث می‌شود هر دو از حالتی که داشتند

ادامه مطلب ...
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 111

    عقب عقب رفتم و داخل حیاط شدم و در را چفت کردم … و آن وقت حرص زده کف کفشم را سه بار به موزاییک ها کوبیدم .   – اوف ! خدا … اوف ! اوف !   آنقدر عصبی بودم که ذهنم تقریباً ازکار افتاده بود . به هیچ عنوان نمی خواستم عماد به پدرم نزدیک

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 81

        نوچ کلافه و بلندبالایی کرد. دستی به صورتش کشید و چند باری نفسش را با شدت و محکم بیرون داد.   _ الله اکبر! تو مریضی؟ زندگی آروم دوست نداری؟ چرا همش دنبال بحث و دعوایی؟ خستم کردی باوان دیگه کشش ندارم، بشین زندگیتو کن بذار منم آسایش داشته باشم. دردت چیه آخه تو؟ چرا مدام

ادامه مطلب ...