28 دی 1403 - رمان دونی

روز: 28 دی 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان تاوان

رمان تاوان پارت 56

      قاطی کرده؟   _این چه ربطی به سیاوش داره؟   این دفعه بلند خندید ولی من احساس خوبی از خندش نداشتم   چی گفتم مگه؟   _سیاااوش…..   سرشو به چپ و راست تکون داد و نچ نچ کرد   _تو هنوز باور نکردی قرار نیست از دست من خلاص بشی نه؟؟   چرا باور کردم خیلی

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 101

        اخم کرد. -مگه قرار بود سالم نباشم…؟! گوشیم رو دزدیده بودن…!   ماجرا پیچیده شده بود که سایه دوباره اشک هایش سرازیر شد. -شما کجایین…؟   امیریل سعی کرد بر خود مسلط باشد. -ادرس بیمارستان رو بفرست با عماد داریم میایم…!   ****   امیر دستی توی موهایش کشید و نگران روی نیمکت نشست… -پس چرا

ادامه مطلب ...