رمان تاوان پارت 58
فکر کرده من کی ام؟؟ دست خودم نبود که صدامو بردم بالا _میگم من کاری نمیکنم…..تو یکی دیگه بودی من همون دختر احمقه ساده ام که هر کی از راه دسید یه لگد بهم زد و رفت….. یه ذره با خودش فکر کرد…..که یهو با یه دستش کوبید رو سقف ماشین و من شونه هام