8 بهمن 1403 - رمان دونی

روز: 8 بهمن 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان آس کور

رمان آس کور پارت 212

            آن دخترکی که او را قاتل پدرش میدانست، مدام با اوی بینوا سر جنگ داشت.   حامی شوکه نگاهش میکرد و حاج آقا با خود فکر میکرد حرف پزشکش درست بوده، روح سراب داشت متلاشی میشد.   _ چیه؟ الان داری از اون بیشرف دفاع میکنی؟ چون مرده هر غلطی که کرده رو یادت

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 373

        دوباره همه خندیدن و کیان گفت: -اقا پاشیم دیگه؟..   خودم رو جلو کشیدم و با تعجب گفتم: -کجا؟..   سورن روی سرم رو بوسید و گفت: -خونه عزیزم..   سرم رو چرخوندم سمتش و گفتم: -با این حالتون کجا برین؟..امشب همینجا بخوابین…   البرز سرش رو به منفی تکون داد و گفت: -من تا فرداعصر

ادامه مطلب ...
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 318

      به خانه برگشت و یزدان به گندمی که کنار سینی ، با صورتی بی رنگ و رو دراز کشیده بود و همچون جنین در خودش جمع شده بود ، نگاه انداخت :       در این گیری ویری فقط همین حال بد گندم را کم داشت . سمتش رفت و کنارش زانو زد و با همان

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 384

              _ نه نه…یعنی ممکنه، و ممکنه نشی، چون تو آینده نیاز تاثیر داره!   ابروهایم بالا پرید، هرچیزی که برای پیشرفت نیاز لازم بود را با جان و دل میخریدم:   _ خب، پس می‌شنوم!   _ نظرت چیه بریم پیش مشاور؟ زندگیمونو براش بگیم، تخصصی نظر بده، بگه چیکار کنیم بهتره، هوم؟

ادامه مطلب ...