رمان دلارای پارت 354
همه خبر حاملگی اش را کم و بیش میدانستند اما بچه داشتنِ او و دلارای برایشان عجیب بود حاجی با لحنی خاص و غریب تکرار کرد _ بچه؟ ارسلان اعتنا نکرد برای زنگ زدن درباره هاوژین تماس نگرفته بود بخاطر دلارای نبود هزارسال هم چنین ذلتی را تحمل نمیکرد