16 بهمن 1403 - رمان دونی

روز: 16 بهمن 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 107

        دستانش را دو طرفم پهلویم گذاشت. ابرویی بالا داد. -باز چه آتیشی سوزوندی و فرار کردی…؟!   لب زیر دندان کشیدم و خواستم عقب بروم که نگذاشت. -عه ولم کن امیر…!   امیر اخم کرد. -چی گفتی بهشون که بدبختا آچمز شدن…؟!     خنده ام را به سختی کنترل کردم… -هیچی…!     چشم باریک

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 189

        〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 آلاله: دیس برنج را روی میز می‌گذارم و صدای‌شان می‌زنم: – خاتون، سینا… بیاین شام حاضره.   با وسواس، کاسه‌ی خورشت قیمه را کمی آن‌طرف از پارچ می‌گذارم و روی صندلی می‌نشینم. شام امشب را به بهانه‌ی حضور مقتدری که سینا از آن حرف می‌زد، بر عهده گرفته بودم.   طولی نمی‌کشد که خاتون و

ادامه مطلب ...
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 125

        لیوان خالی قهوه را سمت سینک پشت مغازه بردم. دنبالم می‌آمد. – درهمی پری، طوری شده؟   لیوان را کف‌مالی کردم و جوابش را دادم.   – خوبم. فرهاد دیشب جلسه داشت، خیلی دیر اومد. حالم گرفته شد.   – آهان، کادو نداده پس!   زیرلب پوفی کردم و دستم را تکان دادم. – کادو رو

ادامه مطلب ...