24 بهمن 1403 - رمان دونی

روز: 24 بهمن 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 394

            اخم‌هایش کمی در هم رفت:   _ چیز مهمی نیست…   _ قباد وقتی اینجوری میگی مهم نیست یعنی مهمه! و اگه به من و دخترت مربوطه بهتره باهامون درمیون بذاری در غیر این صورت قول نمیدم اگه خودم بفهمم چی میـ… آخ!   سینه‌ام را با لثه‌اش گاز زد و از درد آخم

ادامه مطلب ...
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 127

    حرفهایش مثل یک بستنی یخی در تابستان به تنم چسبید. هرچند که …   – بی‌عقل خودتی.‌   خودم را به آغوشش سپردم، خوابی آرام پس از یک طوفان.‌ _یه بار دیگه می‌گی؟   _ چی رو؟   _ اون جمله آخریه … “شما جان مایید خانوم”   به جای تکرار جمله شیرینش، مرا بوسید!   پدرم تکه

ادامه مطلب ...