25 بهمن 1403 - رمان دونی

روز: 25 بهمن 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 64

    _بفرمایید….   سرمو گرفتم بالا و دیدمش نمیدونم یهو از کجا پیداش شد ولی فرشته ی نجات ما بود   _افتاده بود زمین شما هم حالتون خوب نبود من برش داشتم…..   به دستش نگاه کردم…..چادرم بود به زور سرپا شدم و سرم کردم   _آب میوه تونو نخوردین که….اینطوری شما هم ضعف میکنید   ضعف کنم به

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 95

        نمیفهمیدم از چه چیز سخن میگفت. عده، باطل، حرام… تمام این کلمات در ذهنم رنگ باخته و معنی خود را از دست داده بودند.   هاج و واج نگاهش میکردم که پدرش با دیوانگی سر آن زن مفلوک و بیچاره فریاد زد.   _ چی داری میگی زن؟ کی گفته میخوام دخترمو بدم به این یارو

ادامه مطلب ...