4 اسفند 1403 - رمان دونی

Day: 4 اسفند 1403

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 115

        سرهنگ ماتش برد. انگار به گوش هایش شک داشت. -راست میگی امیر…؟!     امیر ناراحت نفسش را بیرون داد. -متاسفانه حقیقت داره حاجی ولی از اونجایی که نمی دونن دقیقا هویت اصلی من چیه، یکم از اون احتیاط خارج شدن ولی مطمئن باشین تک تکشون رو شناسایی می کنم…!     سرهنگ دست روی دهانش

ادامه مطلب ...
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 71

          انگار تازه به خودش اومد و جا خورده بود از رفتار چند دقیقه پیشش که عقب رفت و صورتشو برگردوند   _با یه وکیل خوب زیاد طول نمیکشه…..   _ولی اگه لج کنه چی؟   مهم نیست روبه روم کی بود فقط میخواستم یه نفر باشه که مطمئنم کنه   اول چند لحظه خیره نگام

ادامه مطلب ...