روز: 12 خرداد 1404 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گرداب

رمان گرداب پارت 386

    همه زدیم زیر خنده و سوگل گفت: -دکتر نگفت اما یادمه از یه جایی خونده بودم..   -یه وقت از تو ذهن خودت نخونده باشی؟..   -ببند دهنتو عسل میگم یادمه یکی گفته بود..   دوباره همه خندیدیم و سوگل گفت: -ول کنین منو..وای عروسکمونو بچسبین..چی شدی پرند..داداشم تورو ببینه غش میکنه به خدا….   لبخند خجولی زدم

ادامه مطلب ...

دانلود رمان از من متنفر باش به صورت pdf کامل از مروارید

      خلاصه رمان:   یه بار وقتی هش ت سالم بود، ترنتون ناکس رو دیدم. چون منو چنان هل داد تو تاب که دندون جلوم افتاد و بعد که داشتم گریه میکردم، پرتم کرد زمین و با قیچی افتاد به جون موهام، خوب پیش نرفت! حالا بعد از سال ها باز هم همو دیدیم اونم دقیقا وقتی که

ادامه مطلب ...
رمان عجین

رمان عجین پارت 94

        از سوال ناگهانی‌اش جا خوردم. -ن…نه!   اما همراهم بود‌. دیگر می‌دانستم دلینای خاکستری را نمی‌پسندد. -همراهته. نگاهت داره می‌گه باز دروغ گفتی. بذار تو چشمات.   نا امید سر به زیر شدم. -نگاهم حرف زیاد داره. فقط دروغم و خوندی؟!   به میزش تکیه زدم و دست به سینه شدم. -می‌خوام تایپ کنم. چشمام آسیب

ادامه مطلب ...
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 106

    _مهســـ….خانم معینی رو کار دارم….صداش کنید   _نمیشناسم….   _یعنی چی نمیشناسم؟ اینجا زندگی میکرد   _آهان.. احتمالا مستاجر قبلی باشه   قبلی؟؟ وای که چیزی تا قهقهه زدنم نمونده بود   نیما……منو خام کرد تا وقت داشته باشه برنامه بچینه و اونو از جلوی چشمام دور کنه   یه نفس عمیق کشیدم   _کی رفتن؟   _نزدیک

ادامه مطلب ...

رمان یک رؤیای کوتاه پارت ۲۹

سرعتش را کم کرد و کنار فاطی ترمز کرد، در را از داخل برایش باز کردم و فاطی سریع سوار شد.‌‌   _سلام‌ هر دو جواب سلامش را دادیم و ماشین راه افتاد.‌   فاطی معذب و با صدای گرفته رو به او گفت: _خیلی معذرت می‌خوام واقعا، ببخشید تو رو خدا به زحمت افتادین.‌ آرام و حتی کمی مهربان

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 150

      استرس گرفت. -اگه مادرش زیر بار نره چی…؟!   چشمکی زدم. -حاج یوسف حلال مشکلاته… حرفش برای همه سنده…!!!   ناامید نگاهم کرد. -چشمم آب نمی خوره…!   موذیانه ختدیدم… -تو بسپر به من… البت تو هم جلوی عماد همچین شل و وارفته نباشیا…!!!   -نیستم بیچاره رو ندیدی گفتم رابطمون رو تموم شده بدون…!!!   -انشالله

ادامه مطلب ...
رمان عجین

رمان عجین پارت 93

          دلم از یادآوریِ زندگیِ شیرینِ گذشته و عشقی که می‌خواستم با فراز بسازم مالش رفت، تا وقتی که او مثل همیشه رویاهایم را به ویرانی کشاند. -می‌گم خوش‌خیالی نکن حالیت نیست. یکی باید تو رو از خوابِ خوشِت بکشه بیرون. شش ماه این حرفا سرش نمی‌شه دلین. سر شش ماه جمع می‌کنی از زندگیم می‌ری

ادامه مطلب ...

چت روم ۱۶۲

  چت روم قبلی که کپک زد…. بیاید ببینم چه خبره ؟ چیکار می کنید؟ از اونایی که نیستن خبر دارید؟ از قدیمیا کیا هستن؟ جدیدا کیا به جمعمون اضافه شدن ؟

ادامه مطلب ...

دانلود رمان عذابم نده به صورت pdf کامل از M_sh77

          خلاصه رمان :   داستان زندگی افرادیست با بالا و پایین ها…اتفاقات گذشته تاثیری در زمان حال و اعمال افراد میگذارد که زندگی همه را تحت تاثیر قرار میدهد…داستان زندگی دختری به نام السا که توسط دوست پسرش دزدیده میشود!حال هدف او چیست و سرانجام السا چه میشود؟!    

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 444

            شانه بالا می اندازد و به شلوار جینم اشاره میکند:   _ جون تو اینو پات کردی من حس خفگی میگیرم، دربیار بخدا پشت میکنم نگاتم نمیکنم، جون تو راس میگم! قسم میخورم اصلا…خب؟ پتو هم بکش رو خودت!   و سپس با همان پیراهن و دکمه‌های باز پشت میکند و به پهلو میخوابد.

ادامه مطلب ...