هم دانشگاهی جان 38
. گاز ماشینو گرفتم و دلمو دادم به جاده از تو اینه یگانه رو هم می دیدم که با سرعت داره پشت سر ما میاد محبوبه: دلی.. میگم کی میای رفسنجون؟! _ نمیدونم محبوبه..شاید عید شایدم نه اومدنی شدم بهت خبر میدم.. محبوبه: تو که نیستی مهیار( داداشم) هم نیست دلارام( خواهرم) هم که نیست مامان بابات خیلی