رمان پروژه عشق پارت دو
پارت2 (باران که از قهقه به نفس نفس افتاده بود گفت:) باران:اهوم اسی راس میگه مگه کفتاریم که جفت جفت کنیم روژین:اه..وم میی….گم شما پسرا… باهم برید ماهم با هم (یکی از پسرا گفت 🙂 +اینجوری که نمیشه شیلا:میشه آقای محترم حالا هم سوار ماشیناتون شید ماهم پشت سرتون میاییم۰۰۰۰ +باشه خانوم محترم چرا پرخاش میکنی شیلا:عه عه بیا بخورم