رمان تاوان پارت 40
یعنی چهار ماهه بغلمِ اونو نفس میکشم چون بوی تنشو میده و فقط اینطوری آروم که نه یه ذره دلتنگیم کمتر میشه تازه اینطوری حس میکنم کنارمه و مامان گفتنش تو گوشم میپیچه منم با خوش خیالی جوابشو میدم امیرمم دستشو میکشه رو صورتم تا اشکامو پاک کنه و بعد میبوستم بچم