رمان غزال گریز پا Archives - صفحه 3 از 3 - رمان دونی

دسته‌بندی: رمان غزال گریز پا

غزال گریز پا پارت 15

    #از زبان ماهان   هنوز در بهت بودم و به آن دخترک چموش فکر میکردم ، خواهری که اینروز ها غزال گریز پایم شده بود . مارال ، با لحنی شیطون گفت : ماهان ، از صمیم قلب خوشحالم که یه خواهر مثل غزال داری به اندازه ی تموم ۲۵ سالی که منو عذاب دادی ، داره حرصت

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 14

  بدون اینکه نظرم رو بخواد ، پاشو تا ته رو گاز فشار میده که ماشین از جا کنده میشه و حدود چهل دقیقه بعد ، جلوی یه باشگاه بوکس پارک میکنه با تعجب میگم : خواهرت بوکس کار میکنه ؟   – آره .   چند دقیقه ای منتظر میشیم که چند تا دختر بیرون میان   – اوناهاش

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 13

    چشم هام رو باز کردم و خودمو روی تخت ، توی اتاقم دیدم .‌ خاطرات دیشب تو ذهنم تداعی میشد در همون حال در اتاق باز شد و مامان اومد داخل ، بخاطر دیشب باهام سرسنگین بود با بعض گفتم : مامان بخاطر یه مشت آدمی که تازه از راه رسیدن ، باهام قهر میکنی ؟   طبق

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 12

    با آرامش رفتم حموم و موهامو جلو آینه سشوار کشیدم ‌ یه مانتو آلبالویی با یقه حلزونی که آستین هاش مچ میخورد و شلوار سفید پاچه تنگ پوشیدم . شال سفید رو عربی دور سرم بستم و کیف کوچیکی به همون رنگ روی دوشم انداختم و با لبخند و خونسردی ظاهری رفتم تو سالن . با دیدن مامان

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 11

    #از زبان آسیه   بالا سر غزالی رفتم که غرق در خواب و به شدت معصوم بود ‌ طفل مظلوم و بی پناهی که ۱۵ سال پیش در آغوش مادری ام پناهش دادم ، حال دختری شده بود که جانم به جانش بند شده و ترس از دست دادنش ، کابوس های این شب هایم .. خم شدم

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 10

    سپیده هم دیگه چیزی نگفت ، اخلاق و چهار چوب هایی که به شدت برام مهم بودن رو میدونست . کنار بچه ها نشستم و شروع کردیم به حرف زدن که دیدم سن خالی شد و سپی ، میکروفون به دست وایساده بود .   ملیکا با تعجب گفت : میخواد آهنگ بخونه ؟   زهرا : فکر

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 9

    رفتم تو آشپزخونه و آب رو ریختم تو کتری برقی پودر های هات چاکلت رو تو لیوان ریختم و منتظر جوش اومدن آب شدم . یعنی آخر ماجرا چی میشد ؟ چی برام رقم زده بود زندگی ؟ همون شبی که بابام بهم واقعیت رو گفت ، خیلی هم تعجب نکردم . از گوشه و کنار یه حرفایی

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 8

    از جا بلند شه و به سمتش رفتم :   چیه ؟ چرا انقد کلافه ای ؟   – دلم میخواد برم با خواهرم حرف بزنم ولی …   ولی چی؟   – میترسم بهش آسیب بزنم ، اون الان تو سن حساسیه . نوجوونه ، پر از احساس های کنترل نشده ‌ . از طرفی هم گریه

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 7

  #از زبان غزال   صبح با حس نرمی چیزی رو صورتم چشمامو باز کردم . با دیدن مهراد دوباره پتو رو کشیدم رو سرم و رومو ازش برگردوندم پتو رو از روم کشید خواست صورتمو ببوسه ولی مانع شدم :   مهراد چته خواب نما شدی؟ نه به دیشبت ، نه الان …   – تا صبح‌ خوابم نبرد

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 6

    با تردید دستمو به سمت زنگ خونه دراز کردم و دکمه رو فشار دادم صدای زنی میانسال پاسخگو شد :   بفرمایید ؟!   – سلام ، شما خانوم آسیه محمودی هستید ؟   بله خودم هستم   – امکانش هست در رو باز کنید ، باید با شما و همسرتون صحبت کنم   چند ثانیه بعد ،

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 5

  #از زبان ماهان   – استاد خسته نباشید   در جواب دانشجو هام فقط سری تکون دادم . کلافه بودم … عصبی ؟!!!! باید از کجا شروع میکردم ؟ کجارو میگشتم ؟  با سری پر از سئوال های بی جواب و دلی آشفته ، کیفمو چنگ زدم و از دانشگاه بیرون اومدم . سوار ماشین شدم و با مامان

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 4

    سریع مانتو و چادرمو پوشیدم و رفتم پشت در اتاق مهراد طولی نکشید که اومد بیرون و دیدم داره با اخم نگام میکنه   چی شده ، چرا اخم کردی ؟   با انگشت اشاره ، کشید رو رون پام :   -شلوار چسبونه اگه چادرت بره کنار …   پریدم گونشو ماچ کردم :   قربون داداش

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 3

    از زبان مارال : از دیشب بخاطر طرز حرف زدنش تو فکرم . آخه انصاف بود فقط یه شب بعد خواستگاری اینطوری باهام حرف بزنه ؟ بی حوصله مشغول کارام شدم که صداش رو از پشت سر شنیدم :   – سلام مارال خانوم ، حال شما ؟   با غیض گفتم : ببخشید من واقعا نمیتونم صحبت

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 2

    با شنیدن حرف های بابا ، انگار پتکی تو سرم زده بودن یعنی کار و تجارت ، از زندگی دخترشون مهم تر بوده که حالا بعد از ۱۵ سال از من میخواد پیداش کنم ؟ دِ آخه مگه لپ لپه ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!……. مامان چطور حاضر شده بود پاره ی تنش رو رها کنه ؟ خواهری که همه ی عمرم

ادامه مطلب ...

غزال گریز پا پارت 1

    سلاااااام چطور مطورین ؟ خوبین ؟ سلامتید ؟ چه خبر از مامان اینا … وای ببخشید یکم هول شدم ، خب من اینجوریم دیگه ، لجباز ، دیوونه و جذاب اوممممم از کجا شروع کنم ؟ من مارالم ۲۵ سالمه و پرستارم البته الان در کنار کار ، دارم برا فوق لیسانس میخونم یه پسر عموی عاشق پیشه

ادامه مطلب ...