
دانلود رمان دامنگیر به صورت pdf کامل از هانیه وطن خواه
خلاصه رمان : عقیق نام من است. نام منی که تنها در میان دردها، ایستادهام. نان منی که سالهاست به زبان اویی که میگویند محرمتر از هر محرمیست هجا نشده است..
خلاصه رمان : عقیق نام من است. نام منی که تنها در میان دردها، ایستادهام. نان منی که سالهاست به زبان اویی که میگویند محرمتر از هر محرمیست هجا نشده است..
خلاصه رمان: دلنواز و پاشا دختر عمو و پسر عمو هستن دلنواز پدرشو از دست داده و با خانواده عموش تو یه ساختمون زندگی میکنه یه روز برادر دلنواز باعث میشه زن عموش از پشت بوم پرت بشه پایبن و بمیره و برادر دلنواز میوفته زندان عموی دلنواز تصمیم میگیره برای اینکه خون و خونریزی تو خانواده
خلاصه رمان: یه بار وقتی هش ت سالم بود، ترنتون ناکس رو دیدم. چون منو چنان هل داد تو تاب که دندون جلوم افتاد و بعد که داشتم گریه میکردم، پرتم کرد زمین و با قیچی افتاد به جون موهام، خوب پیش نرفت! حالا بعد از سال ها باز هم همو دیدیم اونم دقیقا وقتی که
خلاصه رمان: داستان در مورد دختری به نام دنیاست که واسطه ی دوستی ها و عشق های زیادی میشه اما عشق برای خودش مسیر پرفراز و نشیبی رو بوجود میاره…
خلاصه رمان : هانیه به جرم همدستی با نادر توسط پلیس خشن و سختگیری به اسم هامون دستگیر میشود و ..
خلاصه رمان : داستان زندگی افرادیست با بالا و پایین ها…اتفاقات گذشته تاثیری در زمان حال و اعمال افراد میگذارد که زندگی همه را تحت تاثیر قرار میدهد…داستان زندگی دختری به نام السا که توسط دوست پسرش دزدیده میشود!حال هدف او چیست و سرانجام السا چه میشود؟!
خلاصه رمان : رمان روایت گر زندگی مردی است که ندانسته و ناخواسته، خطا می کند، خطاهایی جبران ناپذیر که شاید هیچ وقت، مستحق بخششی نباشد! افکارمسمومی که زندگی پاک دختری را به بازی می گیرد، تا گذشته موهوم و نکبت بار خود را با انتقام از او تلافی کند و آتش این خشم و
خلاصه رمان: سی سال پیش خسروخان ثنارو از سر سفره عقد میدزده و بالاجبار به عقد خودش درمیاره ثنا بعد از چند سال خودکشی میکنه و شایعات زیادی از مرگ ثنا در منطقه پیچیده خسرو خان الان فرزندان و نوه های زیادی داره تنها یادگارش از ثنا نوه ای هست بنام روجا باورود شخص تازه واردی
خلاصه رمان: سخت است ..هرروزعاشق تر..هرروزوابسته تر.. هرشب بیقرار تر..وهرلحظه تشنه ی.. حضورڪسی باشی..ڪه میدانی برای تو ممنوع ترین ممنوع دنیاستمردی که عاشق است.. جوانه های عشق را می بویید … به یاد او..به یادچشمان او.. عاشق دیدن چشمانی که جوانه های امید زندگی است برایش.. اما مگر میشود… ؟؟ گدایی پروانه شود برای شاه…؟؟ مگر میشود با
خلاصه رمان : قدم زنان.. شاید هم کشان کشان ..کوچه های تنگ محله را پشت سر گذاشتم و مقابل دروازه ی حیاط ایستادم ..تحمل خستگی چشمم از سر شب بیداری های این چند روزه و تحمل خستگی پاهایم از سر پیاده روی از ایستگاه تا خانه به کنار ..دیگر طاقت صدایی که از سر ضعف و
خلاصه رمان: چند ماه از مرگ شوهرِ مارال گذشته و حالا بعد از مرگ شوهرش، وفادارترین دوستِ شوهرش، احمدآقا سعی میکنه همیشه هواشو داشته باشه و تا حدودی مشکلات رو برای مارالِ قصهمون کم کنه… پسرِ احمدآقا “مالک” متوجه ارتباط مخفیانه پدرش با مارال میشه و بینشون چیزهایی پیش میاد که مارال مجبوره یه جورایی فشارهای مالک
خلاصه رمان: ریحانه، دختری مهربون و ساکت، بعد از سختیهای زیاد زندگیاش، ناخواسته دل میبازه به داریوش؛ دوست مغرور و خشن برادرش. احساسی که نه میتونه پنهونش کنه، نه جرات داره بیانش کنه. داریوش کمکم بهش نزدیک میشه، اما غرورش باعث میشه رابطهشون پر از فراز و نشیب باشه. توی این میان، ریحانه باید
خلاصه رمان: درمورد یه دختره به اسم آوا که سرایدار هستن توی خونه یه خونواده پولدار که پدر و مادرش با انجام کارهای اون خونواده امرار معاش میکنن اوا هم یه دختر مغروره و همیشه میخواسته یجوری از عمارت پر بکشه دختر اون خونواده پولدار بیتا یه نامزدی میکنه که حالت قراردادی داره ولی پسره کله
خلاصه رمان: یزدان ایزد پناه، دیوانهوار عاشق تک دختر دبیر بازنشسته حاج نقی فرهنگ است، اما موانعی در پیش روی اوست و با گذر کردن از آنها درست در جایی که فکر میکند همه چیز درست شده، حضور شخصی از گذشته تمام معادلات او را بر هم میزند و یزدان ایزد پناه پیک
خلاصه رمان: تمام روایت این داستان از یک اشتباه سرچشمه میگیرد. از عشقی ممنوعه و یک تذکر مهم “یه دختر که از برادرش حامله نمیشه… هرچند اون برادر، واقعا هم برادرش نباشه