رمان عشق ممنوعه استاد پارت ۲
#Part6 همه نشسته بودند و حالا به جز من و اون پسره کسی سرپا نبود ، بدون اینکه نگاهی به استاد تازه وارد بندازم بی تفاوت به طرف ته کلاس چرخیدم ولی با شنیدن صدایی که به شدت برام آشنا بود خشکم زد _ میبینم که معرکه گرفتید … اینجا چه خبره ؟؟؟ آب دهنمو قورت دادم و با عجله