رمان تدریس عاشقانه پارت 14
با اعتماد به نفس به سمتش رفتم و ایستادم. نگاه همه رو که روی خودم دیدم هول شدم.خوب سوگل جان میمردی به جای حرص خوردن چهار خط گوش میکردی که الان ضایع نشی؟ خودمو نباختم،ماژیک و برداشتم و در حالی که به شکل و شمایل عجیب قلب روی تخته زل زده بودم گفتم _من به حرفای امروز شما گوش