24 آذر 1399 - رمان دونی

روز: 24 آذر 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان سکانس عاشقانه پارت 84

رمان سکانس عاشقانه پارت 84

  آریایی که انگار تو این دنیا نیست و اونقدر به کارش ادامه می ده تا وقتی که لبام به گزگز بیفته … اونقدر که خودش خسته بشه و عقب بکشه … با فاصله ی کم از من ایستاده … منی که به نفس نفس زدن افتادم و بهش زل زده موندم … لب میزنه : _ فعلا اینو داشته

ادامه مطلب ...
رمان ترمیم پارت آخر

رمان ترمیم پارت آخر

  – اینجا شهر کوچیکیه. بهتره بریم آپارتمان من. او نجا کسی نیست. سوار پرادوی سفیدرنگ میشوند. بهادر بچه ها را روی صندلی شان میگذار د. پاهایم میلرزند. – اون دختره کپی منه، بها… نمیخوام بدونم… برگردیم… لعنت به همه شون. حالم بد است. کسی شبیه من. آیا او چیزی از بدبختی های من به خود دیده؟ دستانم را میگیرد.

ادامه مطلب ...

رمان گرگها پارت ۲۹

۸۲) لیلی استارت زدم و ماشین حرکت کرد.. درست مثل آدمی بودم که تا خرخره مشروب خورده و سیاه مسته.. مطمئن نبودم بتونم رانندگی کنم و سالم به خونه برسیم.. به کامیار هم که نمیتونستم بگم بیا تو برون، چون میدونستم بعد از اون حادثه یکبارم رانندگی نکرده و پشت فرمون نشستن براش اون شبو تداعی میکنه.. دنده عوض کردم

ادامه مطلب ...