15 بهمن 1399 - رمان دونی

روز: 15 بهمن 1399 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عروسک پارت 36

رمان عروسک پارت 36

  -رفتی اونور ادب و احترامت هم رفت؟ اهورا به سمت شهریار برگشت و تک سرفه ای کرد. -داداش… -داداش و زهرمار. طرف زن داداشته ناموسته. چه طرز حرف زدنه؟! -شوخی بود به خدا. -شوخی هاتو عوض کن. اهورا نیم نگاهی بهم کرد  و بعد به سمت اشپزخونه نشست  و رو به سپنتا گفت : -معذرت می‌خوام. سپنتا ابرویی بالا

ادامه مطلب ...
رمان گرگها پارت ۵۶

رمان گرگها پارت ۵۶

  ۱۸۸) کیکو خوردیم و گفتم _سورپرایزت این کیک بود؟ به جیب کتش اشاره کرد و گفت _نه.. سورپرایزم تو جیبمه هیجانزده شدم و گفتم _چی تو جیبته؟.. نشون بده دیگه _نه هنوز.. اول یه چیز دیگه میخوام نشونت بدم _باز دیگه چی؟.. حسابی برنامه ریزی کردیا.. چه خبره؟ _میفهمی یکم بعد.. فعلا بریم ببینیم درخت آرزو پیام داره برات

ادامه مطلب ...