22 تیر 1400 - رمان دونی

روز: 22 تیر 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان خان زاده جلد سوم پارت 23

رمان خان زاده جلد سوم پارت 23

    دستش که توی دستم بود و با درد رهاکردم اشتباه بود کمک خواستن از زنی که آشنا و دوست شاهو بود پلک روی هم گذاشتم اسم خدا رو زمزمه کردم شاید الان تنها خدا بود که منو می بخشید و الان منو از این باتلاقی که توش بودم نجات میداد . هر ثانیه که میگذشت دلم میخواست بیشتر

ادامه مطلب ...
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 16

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 16

  ” آراد “ بی حوصله نگاه ازشون گرفتم و نگاه سرگردونم رو توی پذیرایی چرخوندم ، عه پس اون دختره نازلی کو ؟! چطور از یادم رفته بود روی مبل جا به جا شدم و با کنجکاوی نگاهم رو به اطراف چرخوندم که با صدای بابا به خودم اومدم _خوب نظرت چیه ؟! کلافه چشمامو تو حدقه چرخوندم و

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری پارت 17

رمان عشق صوری پارت 17

  خودم از خودم حرصم گرفته بود تو اون لباسهای مردونه ی شهرام. موهام رو تو حوله کوچیک سفیدی بالای سرم جمع کردم وبعد تو آینه حموم نگاهی به خودم انداختم. چرا من اخه فکر کردم ممکن مامان زود باهام تماس بیگیره!؟ اصلا بر چه اساسی به این نتیجه رسیدم که ممکن اون بهم زنگ بزنه و خواهش کنه برگردم

ادامه مطلب ...
رمان صیغه استاد پارت 58

رمان صیغه استاد پارت 58

    – چی کار می‌کنی بچه دستت و تازه بخیه زدم؛ پاره شه این بار از خون ریزی می‌میری! نگاهم و بدون حرف ازش گرفتم و سرم و پایین انداختم؛ هم دستم درد می‌کرد هم داشتم از گشنگی می‌مردم و عجیب این بود که باز هم خوابم می‌اومد!… خمیازه ای کشیدم و رو به هامون با نگاهی زیر زیرکی

ادامه مطلب ...

رمان در پناه آهیر پارت ۱۶

روی کاناپه دراز کشیده بودم و هنوز هنگ بودم که دیدم آهیر همراه مسعود از در اومد تو! پریشون و اخمو بود و با گردوندن چشماش توی جمع احتمالا دنبال من میگشت.. چرا سرعت خون توی رگام بیشتر شد نمیدونم!.. چرا دلم خواست بلند بشم و بدوم سمتش.. ولی نمیشد، و فقط تونستم آب دهنمو قورت بدم از هیجان.. بالاخره

ادامه مطلب ...