روز: مرداد ۲, ۱۴۰۰ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان نفوذی پارت ۳۰

    نگاهی بهش کردم و اخمامو توی هم گره زدم و عبوس گفتم:   -ماهی قرمز عمته دیوث..   شبنم خندید و گفت :   -حالا جوش نیار..گوجه میشی   لبمو کج کردم و فنجون قهوه گذاشتم توی سینی و رو به شبنم گفتم:   -بجا اینکه انقد فک میزنی، با چشمم اشاره به سینک کردم بیا این ظرفا

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت ۲۹

  روز بعد.. ساسان کارهای ترخیص زهرا رو انجام داد و زهرا رو ترخیص کردن و همون شب میلاد بلیط گرفت برای دبی.. توی اتاق روی لبه ای تخت نشسته بودم، فکر و ذهنم پیش دخترم بود هزار جور فکر میومد توی سرم و می‌رفت.. دلمم همش گواه بد میداد، اینکه نکنه هانا چیزیش شده باشه یا بلایی سرش اومده

ادامه مطلب ...

رمان در پناه آهیر پارت ۲۱

اومد نشست روی مبل مقابلم و گفت _آخرین بار ۲۰ سالم بود که رقصیدم.. قبل از زندان و زندگی جدیدم.. تو یه پارتی با دختری که نمیدونم کی بود.. تو باعث شدی بعد از ده سال دلم بخواد بازم برقصم از نگاه مستقیم و خیره ش، و حرفی که زد بازم دلم قیلی ویلی رفت و گفتم _منم برای اولین

ادامه مطلب ...

رمان پروژه عشق پارت هفت

پارت ۷ اهورا:بیایید اینجااااا (امروز باز با استاد آریایی کلاس داشتیم…… اهورا برامون جا گرفته بو ….. یه ردیف پایین تر از خودشون نشستیم) شیلا:دیگ هشتگ اینا رانندازی آقای اصلانی (آرمین آبروی بالا زدو اشاره بمن گفت:…) آرمین:اگه خانم قائمی بحث الاغو پیش نکشن …..بگما من رو الاغ غیرتیم ….. شما خودتون ناموس ندارید شیلا:الحق بایدم غیرتی باشید، روی خودتون

ادامه مطلب ...