11 مرداد 1400 - رمان دونی

روز: 11 مرداد 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 20

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 20

نووووچ اصلا همچین چیزی تو کَتم نمیرفت که لخت مادرزاد توی این خونه بچرخم دستام با سینه گره زدم و سوالی پرسیدم : _اونوقت چرا ؟! اخماشو توی هم کشید و گفت : _اولا اینجا حق سوال و جواب پرسیدن نداری دوما آقا اصلا خوششون نمیاد کسی غیر فُرم لباس دیگه ای بپوشه !! کلافه چشمامو تو حدقه چرخوندم و

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری پارت 21

رمان عشق صوری پارت 21

گاهی به سرم میزد از اینجا بزنم و برم… برم یه جای دور.یه جای خیلی دور! دور از همه ی آدمای دور اطرافم!  تو حال و هوای خودم بود که دوباره یه نفر به در زد.مشخص بود خدمتکارِ و این از نحوه ی در زدنش مشخص بود. دو سه بار دیگه هم به در زد و بعد خودش با اذن

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 37

مسیح بخاطر این تینا خیلی سر به هوا شده، ولی وقتش که شد و دست تینا رو شد خودم روشنش می کنم که دیگه هر خری راه نده توی این عمارت.. هوا سرد تر شده بود و وزش باد شدید تر.. بلند شدم اومدم داخل اتاق و در تراس هم بستم ولی پرده ها رو کنار نکشیدم تا نور ماه

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 36

لبامو با زبونم تر کردم و ادامه دادم :   -قبل از اینکه بخوام چیزی بگم، این رو اول بگم که فکر نکنید من از سر کینه و کدورت با تینا دارم این حرفارو به شما میزنم   یاشار خودشو عقب کشید و تکیه داد به صندلی و گفت ‌:   -خب؟   -من و شبنم دختر عموم، تینا رو

ادامه مطلب ...