روز: 12 شهریور 1400 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت 29

    بلند شدم و درحالیکه به طرف اون قفسه راه می‌افتادم آروم روی زانو نشستم و گلدون کنار زدم که با دیدن تک کلیدی که پشتش بود برای ثانیه با تعجب نگاش کردم و کم‌کم لبخندی گوشه لبم نشست با فکر به اینکه این کلید ممکن مال این گاوصندوق لعنتی باشه با عجله برش داشتم و همونطوری که توی

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 50

پووفی از سر کلافی کشیدم و مأیوس به سمت تختم رفتم و دراز کشیدم.. باید سعی می کردم خودمو به هانا وابسته نکنم و بیشتر از این دلبسته نشم بهش، چون رفتنش بدجور نابودم میکنه بهترین کار همین بودم.. با کنج لبم لبخندی زدم و زیر لب زمزمه کردم :   -دخترِ چشم آبی..     (مهتاب)     پلک

ادامه مطلب ...

رمان نفوذی پارت 49

بعد از درست کردن اتیش همه به شکل دایره دور اتیش نشستیم و مشغول حرف زدن بودیم که ترانه گفت بچه ها بیاین شجاعت و جرعت بازی کنیم بچه ها قبول کردن ولی من دو دل بودم و نمیدونستم بازی کنم یا نه؟ یاشار هم لب نمی زد چیزی بگه ارش به یاشار گفت :   -هستی که یاشار خان؟

ادامه مطلب ...
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 30

  به سینه هام.یا بهتره بگم به نقطه ضعفهام. به محض اینکه سینه هام رو توی دست فشرد چشمامو بستم و سرمو به عقب خم کردم. آه آرومی کشیدم و اون لبهامو ول کرد و اینبار به سراغ گردنم رفت. داغی زبونش روی نبض گردنم تنمو لرزوند و باعث شد لباس زیرمو خیس بکنم. اوم اوم کنان گردنمو میک میزد

ادامه مطلب ...