غزال گریز پا پارت 13
چشم هام رو باز کردم و خودمو روی تخت ، توی اتاقم دیدم . خاطرات دیشب تو ذهنم تداعی میشد در همون حال در اتاق باز شد و مامان اومد داخل ، بخاطر دیشب باهام سرسنگین بود با بعض گفتم : مامان بخاطر یه مشت آدمی که تازه از راه رسیدن ، باهام قهر میکنی ؟ طبق