روز: مهر ۱۲, ۱۴۰۱ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان گریز از تو

رمان گریز از تو پارت ۸۴

  با تعجب به ساعت نگاه کرد و بعد یاسمینی که انگار هنوز خواب پادشاه هفتم را میدید… با تردید قدمی جلو رفت و موبایلش را توی دستش جا به جا کرد… _یاسمین؟ دخترک پتو را تا گردن بالا کشیده بود و کوچکترین تکانی نمیخورد. ارسلان پلک جمع کرد و موبایل را روی گوشش گذاشت. _منتظر باش پنج دقیقه دیگه

ادامه مطلب ...
رمان بوسه بر گیسوی یار

رمان بوسه بر گیسوی یار پارت ۱۱۴

  نگاهی به صفحه ی موبایل میکنم و میگویم: -الاناست که برسه… در سکوت… فقط نگاهم میکند. خیز برمیدارم و میگویم: -برم درو براش باز کنم! مچ دستم را میگیرد. قلبم می افتد! در چشمانم میپرسد: -دعوتش کردی؟! لبخندی به رویش میپاشم. -دعوتش رو قبول کردم! مچ دستم فشرده میشود. عصبانی نیست… دیوانه است! -چرا؟!! شانه ای بالا می اندازم

ادامه مطلب ...

رمان چشمانی غرق در عسل پارت۲

چشمانے غرق בر عسل🧡 (کارن) جانان غرق خواب بود…. صورت سفید…چشای عسلی…. گونه های سرخ و لباس قرمز…. بچه سن میزد…ولی خیلی زیبا بود…. خیلی زیاد…..برای بار هزارم به خودم لعنت فرستادم…که برای چی دیشب اون بلا رو سرش آوردم…. اون که تغصیری نداشت…قاتل اصلان.. کس دیگه ای بود…پدرش… اصلان دوماد این خانواده بود.. یک شب که قرار بود من

ادامه مطلب ...

“خدمتکار عمارت درد” پارت۷

  سارا: چشاتو وا نکنی مارال هر وقت باز کن   خوب اینم تموم شد…   حالا باز کن   وای خدا این منم چقدر عوض شدم…   بلند شدم یه چرخی دور خودم زدم   چقدر این لباس نازه مثل پرنسسای توی قصر شدم   سارا: خوب نظرت چیه؟!   سارا رو بغل کردم   +  تو محشری خیلی

ادامه مطلب ...
رمان آرزوی عروسک

رمان آرزوی عروسک پارت ۱۵۴

  آرش اومد نزدیک تر و بالحن غمگینی مادرش روصدا زد.. _مامان؟ _میشه اینقدر به من نگی مامان؟ والا اونقدر پیرنشدم که پسر هم سن وسال تو داشته باشم! _خیلی خب.. نمیگم.. میشه داروهاتو بخوری اگه بابا… به اینجای حرفش که رسید مکث کرد و بابغض ادامه داد: _یعنی آقا ارسلان برگرده وبفهمه دارو نخوردی عصبی میشه! _خب بشه! تا

ادامه مطلب ...
رمان عشق با چاشنی خطر

رمان عشق با چاشنی خطر پارت ۴۴

حوله رو باز کردم اشکی هم سشوارو زد به برقو مشغول خشک کردن موهام شد از تو آیینه بهش نگاه کردم این بشر واقعا خوشتیپه مخصولا با این اخلاق خوبش که امشب دارم باهاش روبه رو میشم اشکی: میدونی بعضی شب ها خیلی تاریک اند و حتی ممکنه اون شب بارونی هم بشه یه بارون سنگین با وجود رعد و

ادامه مطلب ...