رمان گریز از تو پارت 120
تقریبا یک ساعت طول کشید تا دوش بگیرد و از شر آن لباس سنگین و ارایش خلاص شود. لباس خواب عروسکی اش را پوشید و کرم مرطوب کننده اش را پشت دست هایش مالید. موهایش خیس بودند اما عادت به سشوار کشیدن نداشت! نفس عمیقی کشید و با استرس از اتاقش خارج شد. زیر لب غر زد: خدا بگم