14 آذر 1401 - رمان دونی

روز: 14 آذر 1401 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان عشق با چاشنی خطر

رمان عشق با چاشنی خطر پارت 78

    بهش نگاه کردم که عصبی گفت:چته هان؟ چته؟ فقط یه سوال ازت پرسیدما اون نمیدونستم تو دلم چی میگذره و گرنه اینجوری نمیکرد _هیچی فقط….. اشکی:نمیخوام چیزی بشنوم فقط برو پایین که زدی این اعصاب داغونم و داغون تر کردی _اما.. اشکی:بلند شووووووو برو از جام بلند شدم و رفتم سمت در که آخرین لحظه برگشتم سمتش که

ادامه مطلب ...
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 229

        – با ماشین برو خونه من.. همونجوری که قبلاً بهت یاد دادم.. نترس سخت نیست. ولی حواست و جمع کن.. رفتی خونه اثر انگشتت و از همه جا پاک کن.. خودم همه دوربینا رو قطع کردم. سریع برو خونه ات.. اونجا نمون. فقط… اگه بتونی ریتا رو با خودت ببری.. یه پانسیونی.. جایی که ازش نگهداری

ادامه مطلب ...
رمان آوای نیاز تو

رمان آوای نیاز تو پارت 69

    ناخواسنه تُن صدام بالا رفته بود و اشکام‌ شدید تر شده بود. بالاخره اون حس بدی که بعد رابطمون داشتم و بیان‌ کردم‌… خواستم باز چیزی بگم که اجازه نداد و من و بی هوای کشید تو آغوشش؛ خواستم از آغوش گرمش خودم و بکشم بیرون اما اجازه نداد… کشوندم داخل حیاط ویلا ‌ در و پشتمون بست،

ادامه مطلب ...