رمان عشق صوری پارت 265
گوشی رو از لای انگشتهاش بیرون کشیدم و با نشون دادن یکی از مدلها گفتم: -ولی تو نگران نباش.ببین…من یه میکاپ ساده انتخاب کردم.من خودمم آرایش غلیظ دوست ندارم…باهاش شرط کردم…گفتم آرایشم باید اونقدر ملیح باشه که هیچکی نفهمه اصلا چیز میز مالیدم به خودم.ببین مثل این… وقتی من داشتم محض اطمینان