“خدمتکار عمارت درد” پارت 57
سارا: مارال دختر چته؟! + هیچی ساعت 7 صبح کی میره آرایشگاه که من میرم تو عروسی نه من… سارا: تو خواهر عروسی تو مسیر داشتم به خوابی که دیدم فکر می کردم تو چند ماه همش خواب میبینم انگار گذشته و آینده ام قاطی شدن تصویرای مبهم و آشنا… خوابی که دیشب دیدم تو