رمان شاه خشت پارت 3
صدا؟ اسم خواهرش صدا بود؟ _ صدا؟ _ با سین نوشته میشه، منم سهندم. _ اوه…! بله، خوشبختم… منم پرینازم. بهسمت یخچال رفت و در قسمت فریزر را باز کرد. بستههایی را بیرون کشید. ناگت مرغ و سیبزمینی نیمهآماده. بچههای طفلک، با این همه کبکبه و دبدبه خانه، خودشان دنبال غذا