رمان حورا پارت 32
وحید همراهی اش میکرد و دست روی کمرش گذاشته بود. زیر گوش هم پچ پچ میکردند و مردانه میخندیدند. هنوز هم نمیخواستند نقشه شان لو برود. وحید میدانست در چه بازی کثیفی همراهیشان میکند؟ یا او هم مانند من بازیچه بود؟! ساکی که در دست وحید بود را کیانا گرفت و همه دور هم در حال