23 آذر 1402 - رمان دونی

روز: 23 آذر 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 116

  فکر و اعصاب بهزاد بهم ریخته بود. ترانه داشت چه می کرد البته نمی توانست خورده هم بگیرد چون که ماهرخ برای همه اشان عزیز بود. حرف کشیدن از ترانه خودش پروسه جداگانه ای داشت که این بشر برای آنکه حرف نزند، جوری او را می پیچاند که در اخر سر از تخت خواب در می آورد…. آخرین پرونده

ادامه مطلب ...

رمان آتش شیطان پارت 152

#پارت352             با اینکه الان تو وضعیتی نبود که بتونم به راحتی راجع به همچین موضوعی باهاش صحبت کنم و ازش درخواست یاداوری خاطرات گذشتش رو داشته باشم؛ اما با این وجود چاره دیگه ای هم نداشتم!     نمیدونم چقدر از زمانی که بیرون اومده بودم می‌گذشت، نیم ساعت یا حدود چهل و پنج

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 240

  با دستی که دستکش مشکی داشت، کیف رو به سرعت داخل سطل انداخت و درحالی که شیشه رو دوباره بالا میاورد، به سرعت راه افتاد و رفت…. سورن دستش رو روی میز مشت کرد و غرید: -لعنتی..هیچی تو این فیلم معلوم نیست.. سرگرد سر تکون داد و گفت: -بله..همینطور که گفتم پلاک هم نداره..تمام شیشه های ماشین هم دودیه..برای

ادامه مطلب ...