رمان آووکادو پارت 128
– میخوام تمیزش کنم… سرش را کج میکند – میخوای دست بکشی رو خشتکم؟! انگار آب داغ روی سرم میریزند و هجوم خون به صورتم را حس میکنم… میخواهم عقب بکشم که اجازه نمیدهد – فکر کردی من باهات میخوابم که خودت رو میمالی بهم؟! با دندانهای روی هم فشرده شده تقلا میکنم تا دستم را از میان پنجهی