رمان ملورین پارت 52
رو به روی آیینه روی صندلی نشست و موهایش را باز کرد. شونه ای برداشت و ارام روی موهایش کشید. خیره به آیینه شد و با خود فکر کرد اگر محمد را آن شب نمیدید چه اتفاقی میافتاد؟! زندگی اش چگونه میگذشت؟ محمد عین نوری در زندگی اش بود، البته که ملورین هم نعمتی