3 اسفند 1402 - رمان دونی

روز: 3 اسفند 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 178

          تا رسیدن کیمیا به درس و برنامه‌ام رسیدگی کردم، به محض آمدنش هم، به اتاق کشاندمش…   روی تخت نشست و کیفش را کنار پایش روی زمین قرار داد، کمی تپل شده بود، داشت وزن میگرفت:   _ چیشده حورا؟ ترسوندیم خدا میدونه تا اینجا چطوری زنده موندم!   لبخندی لرزان به لب نشاندم و

ادامه مطلب ...
آوای توکا

رمان آوای توکا پارت 21

        چشمی می گویم و بلند می شوم و تلفن بیسیم را برمی دارم. نزدیک یازده شب است و هنوز سروکله یاسین پیدا نشده .         شماره اش را می گیرم تا اخر بوق می خورد ولی جواب نمی دهد .     می گویم : _ جواب نمی ده .   – لاالا

ادامه مطلب ...

رمان دلارای پارت 326

        بی حال سمت در سرویس بهداشتی رفت   ارسلان هاوژین را روی تخت خواباند و ناخواسته لب هایش را به پیشانی اش چسباند   ترسیده بود… برای اولین بار در عمرش برای سرماخوردگى ساده کسی به حد مرگ نگران شده بود!   هاوژین بغض کرده انگشتش را روی رد سوزن گذاشت و نالید   _اوف  

ادامه مطلب ...
رمان مانلی

رمان مانلی پارت 64

      نامی نگاه تهدید آمیزی به صورت پرشیطنتم انداخت و به سوی در به راه افتاد. _بله؟   صدای منشی بلند شد. _آقای شهیاد؟ واسه‌تون اتفاقی افتاده؟   همین که نامی در اتاق را باز کرد با دیدن رویا که با صورتی عبوس کنار منشی ایستاده بود چشمی چرخاندم.   نگاهش که به صورت نامی افتاد هین بلندی

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 263

  یک دست سورن از کنار صورتش حرکت کرد و انگشت هاش لای موهاش فرو رفت و سرش رو محکم تر به سمت خودش فشرد…. مشت های پرند از روی سینه ش باز شد و بی اختیار دست هاش رو حرکت داد و نرم دور گردن سورن حلقه کرد…. سورن با حس دست های پرند دور گردنش، دیگه طاقت نیاورد

ادامه مطلب ...