رمان آبشار طلایی پارت 17
-منو ببین آهو کوچولو یک، وقتی با من حرف میزنی مراقبه تن صدات باش. دو، اون آدم دوست من نه فقط یه آشنای قدیمی بود. سه، لازم نیست به من یاد بدی که چطوری حواسم به بچه هام باشه گندهتر از تو هم نمیتونن پدر بودن منو زیر سوال ببرن، پس ساکت شو و فقط در حدی