4 اسفند 1402 - رمان دونی

روز: 4 اسفند 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 17

      -منو ببین آهو کوچولو یک، وقتی با من حرف می‌زنی مراقبه تن صدات باش. دو، اون آدم دوست من نه فقط یه آشنای قدیمی بود. سه، لازم نیست به من یاد بدی که چطوری حواسم به بچه هام باشه گنده‌تر از تو هم نمی‌تونن پدر بودن منو زیر سوال ببرن، پس ساکت شو و فقط در حدی

ادامه مطلب ...
سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 15

        انتخاب لباس عروس چندان طول نکشید   هاکان را به سمت مزون‌هایی رانده بود که مدتها قبل خود پا به آنها گذاشته بود   بارها آمده بود   بارها لباس عروس تن زده بود و در رویاهایش دست در دست کیارش وارد تالار شده بود   حالا اما تمام رویاهای دخترانه اش بر باد رفته بود

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 36

              روی صندلی‌اش فرود آمد. قیصر بی رحمانه ادامه داد:   _ والا دختر به اون سادگی و معصومی…به منم همچین چیزی بگن بدم میاد، الان با خودش هزار فکر و خیال میکنه…چرا نمیری سراغش؟ شده چند هفته که ندیدیش؟ لابد میخوای چهلم خسروخان هم تموم شه بعد؟   متفکر نگاه به قیصر داد:

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 179

            میگویم بدبخت که میشوم، منظورم واضح است، تا به دنیا امدن بچه نگهم میدارد، چرا؟ چون طلاق زن باردار باطل است… از این رو هم، وقتی کودکم به دنیا بیاید، با طلاق و گرفتن حضانت کودکم من از این خانه پرت میکند.   دیگر نه روی بچه‌ام را میبینم نه میتوانم کاری کنم، همه

ادامه مطلب ...