5 اسفند 1402 - رمان دونی

روز: 5 اسفند 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 180

          شانه بالا انداختم: _ خب، پرخور شدم، خواب‌آلود…یه بار هم حالت تهوع که البته بعد از این بود که فهمیدم.   شانه‌هایش افتاده شد، انگار ناراحت باشد: _ چیشد؟ کیمیا؟   نگاهش را با دلخوری به زمین دوخت: _ حیف داداشم، حیف اون که گیر لاله افتاد، کاش جای لاله تو بودی حورا…   صورتم

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 148

      – لابد دیگه.. زمینو ببین!   امید به پشت سرش اشاره می‌کند و متاسفانه نمی توانم واکنش نفس را ببینم.   قبل از اینکه امید روی کاناپه رهایم کند، از شدت گریه، بی اختیار عوق می‌زنم و چشمان امید گرد می‌شود:   – دوباره نه!   و از فاصله‌ی قابل توجهی، روی کاناپه پرتم می‌کند. دردی که

ادامه مطلب ...
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 282

        و بدون آنکه بخواهد منتظر شنیدن حرف اضافه تری بماند ، موبایلش را پایین آورد و تماس را قطع کرد .       گندم که با شنیدن اسم نسرین اضطراب ناشناخته و بدی در تنش نشسته بود ، خودش را از روی میز به سمت او کشید و آرام پرسید :       ـ

ادامه مطلب ...
رمان مانلی

رمان مانلی پارت 65

      کمی خیره نگاهم کرد و آرام گفت: اولین باره یکی بهم میگه مثل روانیا رفتار می‌کنم.   گوشه‌ی لبم بالا پرید. _زینگ زینگ همین الان شاهد اتفاق افتادن یکی از عجایب قرن هستیم!   صورتش را جمع کرد و نفس تندی کشید. _می‌شه لب بالات رو با لب پایینت آشنا کنی؟ وقتی حرف نمی‌زنی بیشتر از ماساژت

ادامه مطلب ...
آوای توکا

رمان آوای توکا پارت 22

    ++++++++++++++ در هیچ حالتی آرامم نیست ‌ درست از روزی که فهمیده ام مهبد بو برده .       از روز منحوسی که شنیدم بشرا اقرار کرده نقش داشته در ربودن من .     روزی که متعرف شده بود که ادم اجیر کرده برای از میدان به در کردن حریف قدری که من باشم .  

ادامه مطلب ...