رمان دلارای پارت 327
دلارای بی حال پوزخند زد صدایش از ته چاه بیرون می آمد _ هرچقدر از امتیاز زنت بودن استفاده کردم اینم به کارم میومد نگه دار برای مادر بچههای آیندت! هم زمان پرستار وارد شد دمای بدن هاوژین را گرفت و خیره به صورت رنگ پریدهی دلارای ، پرسید که کمک لازم